رفوگر انقلابی

وقتی حرف رئیس و مسئول میشود، ناخودآگاه میز و صندلی در ذهن میآید و… و. ولی کمتر کسی میداند که «سید حسن مزینانی» رئیس انجمن صنفی رفوگران فرش دستباف تهران از میز و صندلی فراری است.
همشهری آنلاین_پریسا امیرقاسمخانی: او هر وقت فرصت میکند، از دالان بازار فرشفروشها میگذرد، به راهروی باریک و متروک کارگران رفوگر میرود و در دکان قدیمی و رنگ و رو رفته، میان فرشهای قدیمی گم میشود…
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
اوایل دهه ۶۰ بود. هنوز انقلاب جان نگرفته بود. تا چشم باز کردند، جنگ شد. همان سالها به خاطر رشادتهایش در انقلاب و جنگ، برای مدتی به تیم حفاظت از جان امام(ره) پیوست … خوب یادش میآید یک جایی از امام(ره) شنیده بوده که میز، صندلی، عنوانها و لقبها برای مسئولان خطرناک است… از همان سالها وقتی این کلمات را ناخودآگاه میشنید، هراس عجیبی پیدا میکرد.
گاهی افکار و عقاید آدمها بخشی از زندگی آنها میشود و مانند یک تابلو به دیوار زندگیشان میآویزد. مانند افکار و عقاید سید حسن که مانند یک تابلو چسبیده بود به دیوار زندگیش. هرکسی حتی از دور هم که از کنار دکان قدیمی سید در طبقه رفوگرها میگذشت، میتوانست این را حس کند. دیوار دکان او پر بود از عکس شخصیتهای سیاسی، تابلو فرش و عکس سه برادر شهیدش که در همان سالهای دهه شصت از دست دادشان.
از سالهای دهه شصت زمان زیادی گذشته است. سید حسن، میز و صندلی را رها کرد و وارد دنیای کارگران رفوگر فرش شد. به نظرش جای خوبی بود. جایی که بخشی از هویت و فرهنگ اصیل ایرانی را حفظ میکردند. انگار آن نخهای کهنه رنگی در تار و پودش ریشه داشتند. ولی آنجا هم یک جورهایی میدان مبارزه بود. مبارزه برای حفظ هویت ایرانی در سطح بینالمللی، دفاع از حقوق کارگران زحمتکش و…
کارگرانی شبیه سید قاسم که در دکانهای قدیمی و رنگ و رو رفته طبقات متروکه بازار فرشفروشها از یادها رفتهاند و از صبح ساعت ۹ الی ۷ شب سرشان پایین است و بدون آنکه صدایشان در بیاید با دستمزد ناچیز که در ماه به ۲ میلیون تومان میرسد، بخشی از هویت ایرانی را رفو میکنند. برای همین وقتی رئیس انجمن شد، اول، کارگران رفوگر فرش را بیمه کرد. امروز وقتی از سید قاسم درباره سید حسن میپرسید، میخندد و میگوید: «خدا خیرش بدهد، از زمانی که آمد بیمه شدیم.»
همین برای سید حسن کافی است. همین خدا خیرش بدهد، برای او از همه میز و صندلیهای گران دنیا، گرانتر است. روزها تا فرصت خالی پیدا میکند، خود را به طبقات متروکه و کنار کارگران رفوگر میرساند و مانند آنها سرش را پایین میاندازد و بدون صدا سعی میکند که بخشی از هویت ایرانی را حفظ کند. به نظر او دستهای یک رئیس باید شبیه دستهای کارگرانش باشد. همانطور پینه بسته و زخمی از کار، شبیه دستهای خودش.
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۲ در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۱
کد خبر 799790
-
نامهای عجیب کوچههای تهران | گذر وزیر دفتر و قاطرباشی کجاست؟
-
یادگار هلندیها در محله زرکش| ارتباط نام کوچه هلند با زلزله بوئین زهرا چیست؟
-
بیبی گل، نام نیکی که ماندگار شد
-
رفوگر انقلابی
-
خبر مهمی که مثل بمب در پادگانهای ایران پیچید
-
خبر خوش وزیر آموزش و پرورش درباره استخدام جدید
-
رجز خوانی وزیرخارجه رژیم صهیونیستی: ما مخالف قاطع درخواستها برای توقف درگیری هستیم
-
فوری | آغاز حمله گسترده زمینی به غزه | درخواست مهم حماس از ساکنان کرانه باختری
-
واکنش عصبی بایدن به حمله به پایگاه آمریکا در سوریه | اتهام زنی به سپاه
-
درخواستی که تلآویو آن را نفرتانگیز خواند
-
عملیات اسرائیلی ها لو رفت | فرار کردند و مهمات خود را جا گذاشتند
-
واکنش عصبی بایدن به حمله به پایگاه آمریکا در سوریه | اتهام زنی به سپاه
-
ستاره نامدار؛ یاغی جدید ورزش ایران | با این رفتار ناجوانمردانه از زیر پرچم ایران خارج میشوم
-
پیام تند شمخانی به آمریکا
-
بارش برف در نقطهای از ایران که فکرش را هم نمیکنید
-
تصاویر مقاومت از درگیریها در مرزهای شمالی غزه | ۳۰ تانک و زره پوش صهیونیستها منهدم شدند
-
تصویر پرچم رژیم اشغالگر اسرائیل در مطب پزشک متخصص نیشابوری!
-
عکس | نقشه هجوم زمینی صهیونیستها به غزه
-
خبر خوب برای یحیی گل محمدی و پرسپولیسیها
-
رونالدو در عربستان از آب پول درآورد | سود هنگفت در جیب ستاره پرتغالی
-
اتفاقی بیسابقه در فوتبال ایران | حضور اعضای تیم چادرملو در کلانتری پس از غلبه بر نفت مسجد سلیمان!